mine of information

این وبلاگ جهت کسب اطلاعات عزیزان درباره مطالب گوناگون.باتشکر مدیردریای علم

mine of information

این وبلاگ جهت کسب اطلاعات عزیزان درباره مطالب گوناگون.باتشکر مدیردریای علم

چگونه سعی کنیم تا اخلاق و رفتار صحیحی چه در خانه و چه در حد اجتماع داشته باشیم؟ نحوه صحیح برخورد را برایم بیشتر توضیح دهید.

از این که در صدد هستید متخلق به اخلاق پسندیده شوید و قدمی در اصلاح خود بردارید، جای خوشحالی دارد واین تصمیم خود اولین قدم در اصلاح اخلاق است. زیرا تا وقتی ما فکر کنیم اخلاقمان خوب است و هیچ عیب و ایرادی نداریم، هیچگاه برای تغییر آن کاری نمی کنیم. در حدیثی آمده که یکی از نعمت های بزرگ خداوند به بنده اش این است که: «بصره بعیوب نفسه؛ او را به عیب و نقص های اخلاقی اش آگاه می کند».
قبل از این که بخواهیم راهکاری در این زمینه ارائه دهیم توجه شما را به دو نکته جلب می کنیم:
1. هدف اصلی از بعثت پیامبران و به طور کلی دین و مذهب در اصلاح نفس و دارا شدن اخلاق نیکو خلاصه می شود. در سوره شمس خداوند پس از یازده قسم می فرماید: «قد افلح من زکها؛ هر کس نفس خود را تزکیه و اصلاح کند رستگار شده است».
در جای دیگر می فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب...؛ خداوندی که در بین مردم پیامبری مبعوث کرد تا آیات الهی را بر آنها تلاوت کند و آنها را از اخلاق بد و آلوده برهاند و کتاب الهی را به آنها بیاموزد» (جمعه، آیه 2).
همچنین در حدیث معروفی از پیامبر خدا آمده که فرمود: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من برای کامل کردن اخلاق خوب و پسندیده مبعوث شدم».
بنابراین انسان کامل از نظر دین انسانی است که اخلاقش خوب باشد و از عادت های بد پاک باشد.
2. به همان اندازه که اصلاح اخلاق و دور شدن از زشتی های اخلاقی مهم است، رسیدن به این مرحله، سخت و طاقت فرساست و نیازمند تلاش و سعی دائمی و صبر و استقامت است. بعضی از اساتید اخلاق مبارزه با هوای نفس و عادت های زشت اخلاقی را مانند کندن چاه با سوزن یا مو می دانند و می گویند اگر کسی بخواهد از درون جانش به آب حیات برسد باید آن را به سختی و در مدت طولانی حفر کند. نابرده رنج گنج میسر نمی شود. بنابراین خلاص شدن از شر زشتی های اخلاقی مثل تکبر، حسد، طمع و مانند آن نیازمند تلاش و از خودگذشتگی زیاد است و به همین خاطر نه تنها باید در این راه دارای عزمی راسخ باشیم و در مقابل احساسات درونی خود مقاومت کنیم و تلخی این مقاومت را تحمل کنیم، بلکه باید دائما با دعا وتوسل از خدا یاری بجوییم، چنانچه در دعاهای منقول از امامان این مسأله آمده است. مثلا در دعای شعبانیه می فرماید: «الهی لم یکن لی حول فانتقل به عن معصیتک...؛ خدایا اگر یاری و کمک تو نباشد نمی توانم خود را از گناه دور کنم»
در سوره یوسف هم آمده: «ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی؛ هوای نفس و احساسات درونی ام مرا به کارهای بد وادار می کند، مگر آن که رحمت خدا شامل حالم شود و مرا در مقابل این وسوسه ها حفظ کند».
راهکارهای اصلاح اخلاق:
برای اصلاح عادات بد اخلاقی باید در دو بعد نظری و عملی تلاش کرد.
بعد نظری: باید در آن آثار سوء اخلاق بد و نتایج نامطلوب و زیانبار فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی اندیشه کرد و به اصطلاح باید عاقبت اندیشی نمود. مرد آخر بین مبارک بنده ای است.
اگر انسان به ارزش های وجودی خود پی ببرد و متوجه گوهرهای ارزنده درون خود گردد و بفهمد تا چه مرحله ای می تواند پیش رود و درک کند جایگاه او از فرشتگان مقرب الاهی نیز می تواند فراتر باشد، آن گاه خود را رایگان نمی فروشد و کشور وجودش را تسلیم سپاه صفات بد و اخلاق ناپسند نخواهد کرد.
اگر فردی درک کند، عادات و اخلاق بد، روح ملکوتی او را آلوده می سازد و سعادت جاوید و ابدی را از او سلب می کند و با این اخلاق و اعمال در واقع وجود خود و شخصیت حقیقی خود را می سازد و سپس با همین اخلاق بد محشور می گردد و این اخلاق و رفتار هرگز از او جدا نمی شود و همنشین دایمی او است مسلما در اخلاق و اعمالش تجدید نظر می کند و به فکر اصلاح می افتد پس مرحله اول شناخت درست و واقعی آثار اخلاق و اعمال بد است که فهم آن به منزله نیمی از درمان و اصلاح آنها است.
بعد عملی: چون اخلاق بد به تدریج و به طور نامحسوس کشور ارزنده وجود انسان را اشغال کرده اند، نمی توان این مهمانان نامبارک و بد قدم را یک دفعه و ناگهانی از خانه بیرون کرد. بلکه باید به تدریج و با مدارا و دقت به این کار اقدام کرد.
مراقبت از اعمال و اخلاق به طور پیوسته و محاسبه نفس و حساب کشیدن از فرد، در کم رنگ شدن و ریشه کنی صفات و اخلاق بد نقش اساسی دارند.
هر اقدامی در این راه ، گامی به سوی پیروزی و رسیدن به هدف است.
به طور مثال در مورد صفت زشت تکبر: اگر انسان آثار سو تکبر را مورد مطالعه قرار دهد که از جمله آلودگی به کفر و شرک و محروم شدن از علم و دانش و زمینه فراهم شدن برای بسیاری از گناهان دیگر و تنفر مردم و دور شدن آنها از فرد متکبر است ، قدری به خود می آید و در فکر درمان آن می شود. سپس در مقام عمل با تواضع در عمل (هر چند در ابتدا به صورت مصنوعی و غیر واقعی باشد) و سلام کردن به دیگران و نشست و برخاست با فقرا و ضعیفان و امتیاز قایل نشدن برای خود، کم کم تواضع را عادت خود و سپس آن را در وجودش ریشه دار و به صورت ملکه در می آورد و سایر عادات و اخلاق بد نیز به همین ترتیب ولی به تدریج و بامدارا قابل درمان و معالجه است. شرکت در مراسم مذهبی و مراسم دعا و توسل و تلاوت قرآن کریم و نیز معاشرت با دوستان صلاح و با تقوا و با اخلاق و مطالعه سیره امامان (علیهم السلام) و اخلاق بزرگان از علمای دین در رفع مشکل و اصلاح فرد تأثیر به سزایی دارند.
توضیح بیشتر:
براى تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن، لازم است به موارد زیر توجه شود.
1. توجه به ارزش خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد آن. براى این منظور بهترین راه موجود، مطالعه‏ى روایات و آیاتى است که در زمینه حسن خلق و سوء خلق وارد شده است. برخى از روایات به شرح زیر است:
الف) حسن خلق: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند هنگامى که ایمان را خلق کرد آنرا به خوش اخلاقى و سخاوت تقویت نمود و همچنین هنگامى که کفر را آفرید آنرا نیز به بد اخلاقى و بخل تقویت نمود.
على(ع) فرمود: چه بسیار انسانهاى عزیزى که اخلاق بد ایشان را ذلیل ساخته است و چه بسیار انسانهاى ذلیلى که با اخلاق خوش به عزت رسیده‏اند.
رسول خدا(ص) فرمود: اسلام یعنى حسن خلق. امام صادق(ع) فرمود: هیچ زندگى‏اى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى نیست. رسول خدا(ص) فرمود: خوش اخلاقى، اولین، سنگین‏ترین، نیکوترین، با فضیلت‏ترین چیزى است که روز قیامت در ترازوى عمل انسان قرار داده مى‏شود. در قرآن کریم آمده است: A{انک لعلى خلق عظیم}A افتخار پیامبر اسلام(ص) به عظمت خوش اخلاقى آن حضرت(ع) بوده است. رسول خدا(ص) فرمود: کاملترین مردم از حیث ایمان و شبیه‏ترین آنها به من، خوش اخلاقترین آنها است. امام صادق(ع) فرمود: حسن خلق روزى را زیاد مى‏نماید، بر عمر انسان مى‏افزاید و گناهان را آب مى‏نماید؛ همانگونه که آفتاب یخ را آب مى‏کند.
ب) بد اخلاقى: امام صادق(ع) فرمود: بد اخلاقى عمل و عبادت انسان را باطل مى‏نماید همانگونه که سرکه عسل را فاسد مى‏کند. على(ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان است، دوستان انسان را فرارى مى‏دهد و چیزى وحشتناک‏تر از بداخلاقى نیست. رسول خدا(ص) فرمود: به راستى ممکن است بنده‏اى به خاطر بداخلاقى به پائین‏ترین درکات جهنم سقوط نماید. على(ع) بداخلاقى روزى انسان را کم مى‏نماید.
2. راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقى، استمداد از خداوند است که به چند روش امکان پذیر می شود.
الف) دعا و درخواست کلامی از خدای متعال و توسل به ائمه معصومین(ع) با خواندن ادعیه به خصوص دعای مکارم االخلاق صحیفه سجادیه و مانند آن.
ب) توجه توحیدی به خداوند و الگو قرار دادن صفات و اخلاق الهی و همچنین توجه به این معنى که تمامى انسانها مظاهر حق تعالى هستند
و هر گونه برخوردى با آنها، در واقع برخورد با مُظهر و صانع آنها محسوب مى‏شود. احترام و مهربانى با هر پدیده‏اى، در واقع احترام و مهربانى با پدیدآورنده‏ى آن است و ترش روئى و نامهربانى با آن پدیده نیز به پدید آوردنده‏ى آن بر مى‏گردد. باید به این نکته توجه نماییم که هرگونه معامله با خلق از جهتى معامله و برخورد با خالق آنها نیز به حساب مى‏آید و هرگز خداى تعالى راضى نیست که با بندگان و مظاهرش برخوردى نامناسب و ناشایست شود. گشاده‏روئى با خلق خدا و تحصیل رضایت مخلوق، موجب کسب رضایت خالق آنها مى‏شود. همانطور که در روایات وارد شده است کسى که از مخلوق تشکر نکند از خالق آنها نیز تشکر نکرده است. همچنین کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش روئى نماید، این نوع برخورد، به خاطر رابطه‏ى بسیار عمیقى که میان خلق و خالق، مَظهر و مُظهر وجود دارد، به خالق و مُظهر آنها نیز سرایت خواهد نمود.
پ) الگو قرار دادن معصومین(ع) و واسطه نمودن ایشان, چرا که این انوار مقدسه در حقیقت مظاهر کامل حق تعالی در صفات و اخلاق الهی هستند وسیره عملی و اخلاقی آنها می تواند انسان را به خدای تعالی نزدیک نماید و توسل به ایشان دراین زمینه نوعی استمداد با واسطه و عملی از خدای متعال جهت خوش اخلاقی تلقی می شود.
3. یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى، انسانى و ایمانى او است. ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسانها قابل رشد و تربیت است. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى انسان از طریق ایجاد ارتباط عاطفى با دیگران تأمین مى‏شود. باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق خوش اخلاقى یعنى ایجاد رابطه‏ى عاطفى مثبت بدست مى‏آید و بد اخلاقى که در واقع همان رابطه‏ى عاطفى منفى است، بر عکسش عاطفه مثبت، موجب کدورت و عذاب زندگى مى‏باشد و دیگران را از گرد انسان مى‏پراکند.
على(ع) فرمود: بداخلاقى زندگى را سخت مى‏کند و موجب عذاب نفس است.
4. از راههاى دیگر تحصیل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرین عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با دیگران است. هر کس قادر است با یک تصمیم قوى عزم جزم و با رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد. اگر کسى تصمیم بگیرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و در این مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطه‏اى صمیمى برخورد نماید، قطعا نتایج خوبى خواهد گرفت.
البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع ) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و اخلاق خوش او به صورت ملکه راسخه در می آید.
تمامى روایات بحث از میزان الحکمة، ج 3، ص 137 به بعد یادداشت شده است.
بهترین روش رفتار با دیگران را مى‏توان از کلام رسول‏اکرم(ص) آموخت که فرمود: هیچ یک از شما مؤمن نیست مگر این که براى برادرش آن بخواهد که براى خود مى‏خواهد» و یا در جاى دیگر فرمود: «دست خود را بر سر هر کس که مى‏خواهى بگذار و براى او آن بخواه که براى خود مى‏خواهى» (بحارالانوار، ج 71، ص 234)
بنابراین اگر روشى را دوست دارید که مردم آن گونه با شما رفتار کنند، به همان روش با دیگران برخورد کنید. هر چه را براى دیگران پیشنهاد مى‏کنید همان بهترین روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار کنید. زیرا انسان جز انتظار خوش رفتارى از مردم ندارد، کمترین اهانتى را از سوى آنان نمى‏پذیرد راضى نیست که کسى به او تهمت زند، و نمى‏پسندد که کسى از معایب او پیش دیگران سخن بگوید هر چند آن عیوب را واقعا داشته باشد.
شخصیت انسان در عرصه روابط گوناگونی شکل می گیرد. این روابط به ترتیب عبارتند از: رابطه انسان با خود، رابطه با خدا و رابطه با دیگران. انسان موجودى اجتماعى است و نیازمند معاشرت، تبادل افکار و ایجاد روابط نیکو با همنوعان است و بر اثر همین معاشرتها و تبادل افکار روابط انسانى شکل مى‏گیرد و فرهنگ انسانى هویت خود را آشکار مى‏سازد، در دیدگاه اسلامى، جامعه و روابط انسانى آن، رنگ الهى و عبادى به خود مى‏گیرد و همه جنبه‏هاى گوناگون رفتار آدمى در جهت نیل به هدف نهایى که انسان کامل شدن است، معنا و مفهوم مى‏یابد. آداب معاشرت از نظر اسلام را مى‏توان در دو مرحله‏ى «اندیشه» و «عمل» خلاصه کرد. مرحله اندیشه به این معناست که مسلمانان باید صفحه اندیشه و نیت خود را نه تنها نسبت به برادران دینى خود، بلکه نسبت به تمام انسانها و بلکه سایر موجودات نیکو و زیبا گردانند و اندیشه خیرخواهى، دوستى و سعادت آن‏ها را در سر بپرورانند و از نقشه کشى و توطئه چینى بر ضرر آنان بپرهیزند. امام على(ع) در این مورد مى‏فرماید: خداى سبحان دوست دارد که نیت انسان درباره همنوعانش نیکو و زیبا باشد. (شرح غرر الحکم، ج 2، ص 667)
مرحله عمل: اسلام در مرحله عمل براى تنظیم روابط اجتماعى انسانها آداب و وظایفى قرار داده و پایه آن را بر ایمان به خدا و تقویت روح فضیلت و انسانیت بنا نهاده است. بسیارى دوست دارند در ارتباط با همنوعان خویش زندگى موفقى داشته باشند، ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن آن آداب، توانایى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مى‏دهند و به ناچار منزوى مى‏شوند. بنابراین شناخت این آداب در مرحله عمل و توانایى ایجاد ارتباط مناسب با قشرهاى مختلف جامعه از اهمیت بسیارى برخوردار است. امیرمؤمنان در یک دستور، خطوط کلى آداب معاشرت در مرحله عمل را این چنین بیان مى‏کند: خویشتن را میان خود و دیگران میزان قرار ده؛ آن چه را براى خود مى‏خواهى، براى دیگران بخواه و آن چه را براى خود خوش نمى‏دارى، براى دیگران نیز خوش مدار. به کسى ستم نکن، چنانکه دوست ندارى به تو ستم شود و به دیگران نیکى کن همان‏گونه که دوست‏دارى به تو نیکى شود. (نهج‏البلاغه، نامه 31، بند 28.)
آداب معاشرت در مرحله عمل، بحث بسیار گسترده‏اى است که این نامه گنجایش آن را ندارد. ما فقط بطور خلاصه مواردى از آنرا در اینجا ذکر مى‏کنیم:
1ـ احترام به دیگران: احترام به معنى عدم تجاوز به حقوق آنان است که شامل احترام به جان، مال، ناموس و آبروى آن‏ها مى‏شود. پیامبر اسلام(ص) در حدیثى فرمودند: مسلمان کسى است که مردم از دست و زبان او در آسایش باشند، یعنى در رفتار و گفتار خود هیچ زیانى به دیگران نرساند و حقوق چهارگانه آنان را حفظ کند.
2ـ سلام و احوالپرسى: شایسته است یک مسلمان هنگام دیدار برادران دینى خود، با سلامى آرامش بخش و شادى آفرین، آنان را شاد و مسرور سازد و به این وسیله روابط اجتماعى خود را تحکیم بخشد.
3ـ زیبایى کلام: ما در سخن گفتن با دیگران دو وظیفه داریم؛ اول: سخنان خوب بگوییم و از سخنان زشت و خلاف ادب پرهیز کنیم. دوم: خوب و زیبا سخن گفتن: گاهى انسان سخنان خوبى دارد ولى آن‏ها را درست بیان نمى‏کند. چنانچه شاعر گوید: هر سخن جایى و هر نکته مکانى دارد. به همین جهت در روایات بسیار سفارش شده که قبل از سخن گفتن، کاملاً فکر کنید تا نسنجیده سخنى نگویید. چه بسا سخن حقى که در محل نامناسبى بیان شود و باعث بروز مشکلات فراوانى گردد.
4ـ مزاح و شوخى: اسلام براى مزاح و شوخى هم آداب خاص دارد. مزاح و شوخى چون باعث خنده و شادى مى‏شود یکى از بهترین عوامل آرامش روانى و رفع خستگى روحى محسوب مى‏شود و سبب ایجاد پیوند دوستى بین افراد مى‏گردد. پیامبر خدا و اهل بیت او نیز اهل مزاح و شوخى بوده‏اند و براى رفع خستگى و کسالت افراد از آن استفاده مى‏کردند ولى همانطور که گفتیم آداب و قوانین خاص هم براى آن قرار داده‏اند.
اولاً: باعث آزار و اذیب طرف مقابل نشود، ثانیا: غیبت یا تمسخر مسلمانى در آن نباشد. ثالثا: زیاده‏روى و افراط در آن نکنند که باعث مى‏شود هیبت و وقار شخص لکه‏دار شود و ارزش او را در بین مردم پایین آورد.
5ـ رعایت شئون اجتماعى مانند: پاکیزگى، وقار، احترام به بزرگترها، نظم و انضباط، وفاى به عهد، رازدارى، مهربانى و گذشت که میزان نفوذ انسان را در دیگران بالا مى‏برد.
6ـ موارد ویژه: در آداب معاشرت گرچه بر ما لازم است نسبت به همه انسانها و بلکه همه موجودات خیرخواه و مهربان باشیم، ولى دین اسلام در بعضى از موارد تأکید بیشترى کرده است. مانند 1ـ صله رحم و رسیدگى به اقوام و آشنایان و از همه مهمتر اعضاى خانواده 2ـ همسایه‏دارى و رعایت حقوق آنان 3ـ مهماندارى و آداب پذیرایى از آنان 4ـ عیادت مریض و رسیدگى به مشکلات او 5ـ تشییع جنازه و تسلى دادن به بازماندگان و رسیدگى به مشکلات آنان.
هر کدام از موارد فوق داراى مطالب و فروع فراوانى است که احتیاج به توضیح و مطالعه وسیعى دارد ولى از مجموع آن‏ها مى‏توان نمایى کلى از آداب معاشرت اسلامى را بدست آورد.
7ـ آفات معاشرت: مطلب دیگر این که معاشرت با دیگران اگر در قالب رفت و آمد صورت گیرد، مانند صله رحم و رفت و آمد فامیلى و نیز معاشرت با دوستان و آشنایان، ممکن است داراى آفات و مضراتى هم باشد که بى‏توجهى به آن آثار زیانبارى به دنبال دارد. بنابراین لازم است این معاشرت‏ها دقیق و حساب شده باشد. ما در اینجا به بعضى از نکات مهم در این زمینه اشاره‏اى مى‏کنیم:
1ـ پرهیز از گناه: رفت و آمدها و معاشرت‏ها زمانى مفید و مؤثر و موجب خشنودى خداوند خواهد بود که سبب گناه نباشد. چه بسا مهمانیهایى که در آن شئون اسلامى رعایت نمى‏شود و بطور مثال حریم بین زن و مرد از بین مى‏رود. شرکت در این جلسات براى خانواده‏ها و خصوصا بچه‏ها، بسیار خطرناک خواهد بود.
2ـ پرهیز از مزاحمت و تشکیل جلسات پر هزینه؛ چه بسا افرادى به بهانه صله رحم و رفت و آمد، سبب تحمیل زحمت و مخارج زیادى به فامیل مى‏شوند. اینگونه معاشرت‏ها نه تنها جلب محبت نمى‏کند بلکه باعث دشمنى و کینه مى‏شود.
3ـ پرهیز از خوشرویى و خوش اخلاقى بیجا: یکى از آداب معاشرت، خوش اخلاقى و خنده رو بودن است، به شرطى که به جا باشد. اما در مواردى خوش اخلاقى و خنده‏رو بودن، سبب سوء استفاده افراد مى‏شود و آنان را در انجام وظایف خود سست مى‏کند. بطور مثال اگر معلم دائما با بچه‏ها شوخى کند و سختگیرى را به بهانه خوش اخلاقى کنار بگذارد، بچه‏ها دست از درس بر مى‏دارند و هیچکدام به آن اهمیت نمى‏دهند. پس حسن معاشرت همیشه به معناى خوشرویى و خنده رویى نیست. به همین جهت در روایتى آمده که با گناهکاران چهره‏اى عبوس داشته باشید تا از کارهایشان دست بکشند. (وسائل، ج 11، ص 413)
در اینجا ما به بعضى از فنون اساسى در رفتار با دیگران اشاره مى‏کنیم:
1ـ اگر خواستید شخصى را نسبت به موضوعى متقاعد سازید سعى نکنید پیرامون آنچه شما مى‏خواهید با او به جر و بحث بپردازید بلکه اول از خواسته خود کوتاه بیایید و خواسته او را در نظر بگیرید آنگاه نظر خودتان را مطرح کنید.
2ـ در روابط اجتماعى با دیگران سعى کنید از انتقاد، سرزنش و گلایه خوددارى کنید.
3ـ سعى کنید نکات مثبت در رفتار و شخصیت دیگران را شناسایى کرده و آنها را بخاطر آن ویژگیها و رفتارها، تحسین صادقانه داشته باشید نه آنکه روى نکات منفى وى انگشت گذاشته او را مذمت کنید.
4ـ سعى کنید شنونده خوبى براى دیگران باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خود با شما حرف بزنند.
5ـ به دیگران احترام بگذارید و کارى کنید که احساس کنند مهم و با ارزش هستند و این کار را صمیمانه انجام دهید.
6ـ در برخورد با دیگران با چهره‏اى گشاده و لبخند سخن را آغاز کنید.
7ـ به جاى اینکه مستقیما به دیگران دستور دهید کارى براى شما انجام دهند، خواسته خویش را به شکل سؤال طرح کنید و به طور غیرمستقیم از آنها بخواهید خواسته‏تان را عملى کنند.
8ـ اگر دیگران کارى براى شما انجام دادند، آنها را به هر طریقى که ممکن است خوشحال کنید و از آنها تشکر و قدردانى کنید. ضمنا لازم است از حقوق دینى و اخلاقى ـ اجتماعى اى که دیگران بر انسان دارند شناخت بیشترى پیدا نمود تا در اداء آن حقوق تلاش کرد. طبیعى است گاهى «دیگران» والدین یا برادران و خواهران فرد است گاهى، اقوام و فامیل‏اند، گاهى نیز همسایگان و گاهى اساتید و معلمان و یا سایر افراد و... مى‏باشند که هر گروه و صنفى ویژگیها و حقوق خاص خود را دارند که در این زمینه باید با مطالعه بیشتر شناخت خویش را تعمیق و گسترش دهید بنابراین توجه شما را به سیر مطالعاتى که پیشنهاد مى‏کنیم به ترتیب انجام دهید و به همراه مطالعه، خلاصه‏ایى از نکته‏هاى مهمّ و کاربردى را بنویسید. آن گاه براى عمل به مفاد و مطالب استخراج شده، یک برنامه‏ى قطعى تدوین نمائید و در عمل به این برنامه استقامت بورزید.
درباره‏ى روابط اجتماعى، از خانواده گرفته تا جامعه، عمل به ارزش‏هاى دینى و اخلاقى بیانگر کرامت و ارزش والاى خود شخص است و نباید منتظر این بود که عین این رفتار از طرف مقابل سر بزند، بلکه در هر شرایط وظیفه عمل به ارزش‏هاى به دست آمده است. هر چقدر رفتار و کردار منطبق با اصول ارزشى باشد، سیر پیشرفت و ترقى در مراتب انسانى آسان‏تر و سریع‏تر خواهد شد.
برای مطالعه بیشتر:
1. آیین دوستى‏یابى، دیل کارنگى.
2. اخلاق و معاشرت در اسلام، على قائمى، تهران، امیرى.
3. اخلاق و معاشرت در اسلام، جواد محدثى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.
4. زندگى در آیننه اعتدال، مجتبى فرجى، قم، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى). کتاب حاضر مسئله میان‏روى را در مسائل گوناگون با استفاده از قرآن و حدیث و نظر برخى از حکما و اندیشمندان به بحث نشسته است.
از آثار متقدّمین، گلستان و بوستان سعدى، به لطافت روح شما کمک خواهد کرد.
نکته‏ى پایانى این است که حتماً مجلات تخصصى را در این باره به صورت مداوم مطالعه نمائید و علاوه بر خواندن مقالات و تحقیقات، به تدریج خود نیز دست به قلم برده و حاصل افکار و تحقیقات و مطالعات خود را بنویسید.

 سلام امیدوارم مرتبط باهم خواسته ای باشه که شما ازمن خواستید.

نکات مرتبط باهنرعکاسی

 

انتخاب سوژه؛ به یاد داشته باشید عکس شما باید داری یک پیام و سوژه‌ خاص باشد. یک عکس بدون موضوع یا سوژه‌ برجسته، همچون شخصی گنگ و فاقد قدرت برای برقراری ارتباط است.

در فاصله‌ مناسب بایستید؛ گاهی اوقات برای شکار یک صحنه‌ زیبا باید چند گام عقب رفت و گاهی نیز نزدیک شد. برای عکس‌برداری از مناظر طبیعت یا بناهای زیبا، باید آنقدر عقب برویم تا سوژه‌ اصلی کاملا در کادر قرار گیرد. برای عکس گرفتن از اشخاص نیز بهتر است زیاد از آن‌ها دور نباشیم. اکثر افراد مبتدی هنگام عکاسی از اشخاص فاصله‌ زیادی از سوژه می‌گیرند که در نهایت تاثیر منفی خواهد داشت.

قانون یک سوم؛ اکثر افراد مبتدی سوژه را در مرکز تصویر قرار می‌دهند حال آنکه عکاسان حرفه‌ای از قانون یک سوم استفاده می‌کنند. آن‌ها صفحه را به سه قسمت افقی و عمودی تقسیم کرده و سوژه را در یکی از گوشه‌ها قرار می‌دهند. این کار تأثیرگذاری عکس را به طور شگرفی افزایش می‌دهد. استفاده از قابلیت Grid Screen که در اکثر دوربین‌های دیجیتال وجود دارد، به این کار کمک می‌کند.
توجه داشته باشید که چشم انسان یا حیوانی که سوژه‌ عکس است، مهم‌ترین قسمت برای انتخاب مکان در تصویر می‌باشد.

انتخاب زاویه‌ مناسب؛ عکاسان آماتور معمولا فقط از روبرو عکس می‌گیرند، در حالی ‌که یک عکاس حرفه‌ای، تمام زوایا را بررسی کرده و زیباترین زاویه را برای عکس خود انتخاب می‌کند. جالب است بدانید معمولا عکس‌های زاویه‌دار به مراتب زیباتر و تاثیرگذارتر از عکس‌هایی هستند که از روبرو گرفته می‌شوند. اغلب زاویه‌های خاص، مثلا از پایین یا بالا، جلوه‌ بسیار زیبایی به عکس شما خواهند داد.

استفاده از فلاش؛ بهتر است همیشه از فلاش استفاده کنید، حتی در نور کافی. فلاش می‌تواند جلوه‌ خاصی به عکس شما بدهد. اما به خاطر داشته باشید در نور ضعیف، اشیاء و افرادی که از دوربین دورترند، به مراتب تاریک‌تر از آن‌هایی می‌شوند که به دوربین نزدیکند. ضمنا حتی بهترین فلاش‌ها بر خلاف ادعای سازندگان آن‌ها، بیش از 15 متر کارایی موثر نخواهند داشت.
به هنگام عکاسی در نور کم و فاصله‌ زیاد، بهتر است ISO و exposure دوربین خود را افزایش دهید.

انتخاب سطح افق؛ هنگام عکاسی ممکن است چنان محو تماشای منظره شوید که حواستان به زاویه‌ دوربین با سطح افق نباشد! همواره به یاد داشته باشید بهتر است سطح زمین با سطح دوربین موازی باشد (مگر در مورد عکس‌های هنری و متفاوت)، برای این کار بهتر است از قابلیت Grid Screen استفاده شود یا آن که دوربین را روی سه‌پایه نصب کنید.

اهمیت چشم‌ها؛ هنگام عکاسی از انسان‌ها و حیوانات، چشم‌ها یکی از مهم‌ترین قسمت‌ها برای ثبت تصاویر زیبا هستند. وقتی بیننده یک عکس چهره را تماشا می‌کند، چشم‌ها بیشترین تاثیر را خواهند داشت. اگر شما یک منظره‌ بسیار زیبا داشته باشید و با رعایت تمام نکات فنی، از دوستان و عزیزانتان عکس بگیرید، اما به هر دلیلی چشمان آن‌ها واضح نباشد یا بسته شود، عکس شما بیشتر ارزش خود را از دست خواهد داد.

دستتان نباید بلرزد؛ به هنگام عکاسی به خصوص در نور کم و در حالت زوم، کوچک‌ترین حرکت دوربین، عکس را تار و نا واضح می‌کند. به همین دلیل بهتر است دوربین روی سطحی ثابت مانند سه‌پایه نگاه داشته شود. اگر امکانش نبود، استفاده از یک ترفند قدیمی کارساز است! اگر شما چند ثانیه قبل و بعد از فشار دادن شاتر دوربین، نفس خود را حبس کنید، لرزش دستان شما به حداقل می‌رسد.

شکار لحظه‌ها؛ هنگام عکاسی (به خصوص از حیوانات) باید تمام حواس خود را جمع نمایید و بهترین لحظه را شکار کنید. کمترین تعللی می‌تواند شانس ثبت یک صحنه‌ به یادماندنی را از شما بگیرد. برای گرفتن صحنه‌های ناب می‌توانید از قابلیت عکس‌برداری متوالی استفاده کنید. در این حالت دوربین می‌تواند در عرض چند ثانیه تعداد زیادی عکس بگیرد و شما بهترین آن‌ها را انتخاب خواهید کرد.

جادوی عکس‌ های ماکرو؛ عکس‌های ماکرو یا حالت نزدیک، چنان جلوه‌ زیبایی دارند که می‌توانند هر کسی را غرق تماشا کنند. برای ثبت این عکس‌ها حتی به دوربین‌های بسیار پیشرفته و یا تکنیک پیچیده‌ ای نیز نیاز نیست. فقط باید توجه داشته باشید هر دوربینی “حداقل فاصله‌ کانونی” خاصی دارد که اگر فاصله‌ سوژه از این مقدار کمتر باشد، عکس نا واضح خواهد شد.
با توجه در نظر گرفتن این نکته به همراه قانون یک سوم و انتخاب زاویه‌ مناسب، می‌توانید عکس‌هایی رؤیایی شکار کنید. همواره به یاد داشته باشید هر گلی که می‌بینید می‌تواند یک سوژه‌ عالی برای حالت ماکرو باشد.
یک نمونه عکس ماکرو که با دوربین 5 مگاپیکسلی موبایل گرفته شده؛ همان‌طور که مشاهده می‌کنید در این عکس قانون یک سوم و انتخاب زاویه‌ مناسب، رعایت شده و فاصله‌ سوژه نیز به اندازه‌ای است که به وضوح آن خللی وارد نمی‌کند.

عیدنوروز

عید نوروز توسط تمام قوم های ایرانی در میان اهالی شهر و روستا و عشایر با هر طبقه اجتماعی برگزار می شود, مراسم جشن عید نوروز است. ایرانی ها، نوروز را در آغاز سال و آغاز گردش طبیعت، جشن می‌گیرند و معتقدند که سالی دیگر گذشته و بایستی کهنگی‌ها را به سال کهنه واگذارکرد. واژهٔ جشن، از ریشهٔ «یز» (Yaz) به معنی نیایش و پرستش است و جشن نوروز سپاس آغاز سالی نو است.
به اعتقاد پارسیان، نوروز اول روز از زمانه و فل ک را آغاز گشتن است. اندیشهٔ ایرانی، نوروز را آغاز زندگی می‌داند و شروع هر پدیدهٔ مهمی را بدین روز منسوب می‌دارد. ایرانیان هر آغازی را جشن می‌گیرند و نوروز بزرگ‌ ترین آغاز و بزرگ‌ ترین جشن، با اصیل‌ترین سنت‌ها و مراسم جاودانه است. آغاز ِمراسم باشکوه عید نوروز به زمان پادشاهی جمشید شاه بازمی گردد. گفته می شود او در زمان سلطنت خود در آبادانی ایران و آسایش خاطرِ مردم از هجوم بیگانگان، نقش بسیاری داشت. در نوشته ها آمده روزی جمشید سفری با تخت زرینش به آسمان ( به سوی خورشید ) داشت و پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را نوروز نامید...

[categoriy],عید,نوروز,قدیمی

آیین ها و جشنها و مراسم ایران و جهان,عید,نوروز,قدیمی,ترین,جشن,باستانی,مقالات,مفید,آکا,زمان,جمشید,معتقدند,سنت‌ها,طبقه,اهالی,مهمی را بدین,طبقه اجتماعی برگزار می شود,خورشید,آسمان,آغاز سال و آغاز گردش,آغاز سال و آغاز گردش,معتقدند,قوم,معتقدند که سالی دیگر گذشته

پس از جمشید, سال به سال بر اهمیت و فراگیری این روز افزوده شد. در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط زرتشتیان ) اجرا می شد. اسطوره های گوناگونی در ایران باستان, درباره این جشن ملی آورده شده است که به برخی از آن ها جهت اطلاع علاقمندان اشاره می شود.
یکی از این افسانه ها, اسطوره زیبای آفرینش است.
اورمزد شش پیش نمونه گیتی یعنی نمونه اولیه وآرمانی موجودات را در شش گاه با فاصله های نابرابر و در درازای یک سال می آفریند که به ترتیب عبارتند از: آسمان، آب، زمین، گیاه، چهار پای سودمند ومردم. به یادبود این آ‏فرینش های شش گانه، سال را به شش قسمت نابرابر تقسیم می کردند و سالگرد این آفرینش ها را به صورت جشن های پنج روزه که در آیین ایران باستان «گاهانبار» نام دارد، برگزار می کردند.
جشن سالگرد آفرینش آسمان از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشت، نخستین گاهانبار است. دومین گاهانبار سالگرد آفرینش آب از ۱۱ تا ۱۵ تیر است. سومین گاهانبار که سالگرد آفرینش زمین و فصل گردآوری غله است، از ۲۶ تا ۳۰ شهریور برگزار می شد. چهارمین گاهانبار سالگرد آفرینش گیاه و از ۲۶ تا ۳۰ مهر است. پنجمین گاهانبار سالگرد آفرینش چهارپای مفید جشن میان زمستان است و زمانی است که برای دام انبار زمستانی می شود.
آخرین گاهانبار, سالگرد آفرینش انسان است که در پنج روز آخر سال, یعنی پنج روز کبیسه برگزار می شود. سالگرد این پنج روز پایانی سال که دوازده ماه سی روزه را در پشت خود دارد، مدخلی بر نوروز است. پس جشن نوروزسالگردی است از آفرینش انسان، عزیزترین موجود آفرینش برای آفریدگار بزرگ که آفرینش اهورایی را پاسداری خواهد کرد و رقیبی برای اهریمن و آفریده های دیوی اش خواهد شد.به همین مناسبت، سالگرد آن با شکوه بیش تری برگزار می شود.
اسطوره دیگری نیز آیین های نوروزی را همراهی می کند، یکی از آن ها آیین نیایش به ایزد«رپیتوین» است. «رپیتوین» سرور گرمای نیمروز و ماه های تابستان است و در زمستان، در زیر زمین جای می گیرد و آب های زیرزمینی را گرم نگاه می دارد تا گیاهان و درختان نمیرند و به خصوص ریشه های درختان را در برابر یورش سرمای زمستانی پاس می دارد. بازگشت سالانه او در بهار است که نمادی از پیروزی نهایی نیکی ها بر بدی ها و بهارها بر زمستان ها است.
به همین مناسبت جشنی ویژه و نیایشی که تقدیم رپیتوین می شد، بخشی از مراسم نوروزی را تشکیل می دهد و از این دید، نوروز نمادی از پیروزی عنصر نیک در نبرد فصل ها است.
نوروز هم چنین نمادی است از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی و مرگی است که به رستاخیز و زندگی منتهی می شود و به همین مناسبت جشن مربوط به «فروهر»ها نیز بوده است. «فروهر» یا «فروشی» گونه ای از روان است و نوعی همزاد آدمیان که پیش از آفرینش مردمان در آن جهان به وجود می آید و پس از مرگ مردمان به دنیای دیگر می شتابد و از کیفرهای خاصی که روان می بیند به دور است.
فروهرها سالی یک بار در طلیعه ماه فروردین (= ماه فروهرها) به زمین باز می گردند و هر یک به خانه خود فرود می آیند. آنان از دیدن پاکیزگی و درخشندگی خانه دل خوش می شوند و بر شادکامی خانواده وبر برکت خانه دعا می کنند و اگر خانه را آشفته و درهم، پاک نشده و نا آراسته بینند, غمگین می شوند و دعا نکرده و برکت نخواسته خانه را ترک می کنند. مراسم خانه تکانی از همین جا نشات گرفته است. ایرانیان در آغاز سال نو همه جای خانه را تمیز و پاکیزه می کنند تا فروهرهای درگذشتگان, به خانه آنان بیایند و برای خانواده برکت بیاورند.
مردمانی که بر این باورند، روز نوروز از خانه بیرون نمی روند، چون نمی خواهند که فروهرها صاحب خانه را در خانه نیابند و ناخشنود شوند. چراغ خانه ها برای این که راه را بر فروهرها بهتر بنمایانند, دراین شب ها باید روشن باشد
در آغاز پنج روز آخرین گاهانبار و به روایتی در پایان این پنج روز و درست شب نوروز بزرگ، مراسم آتش افروزی بر بام ها انجام می دادند که هم راهگشای فروهرها باشد و هم به دورو نزدیک خبر دهند که سال نو می آید. این آتش افروزی بعد از آمدن اسلام نیز در میان ایرانیان معمول بوده است و چون مراسم به طور رسمی نخستین بار در شب چهارشنبه انجام شد، این رسم در شب چهارشنبه پای برجا ماند و چهارشنبه سوری یکی از جشن های جنبی نوروز شد.
به روایتی «سوری» به معنی «سرخ» است و سرخی دلیل انرژی و تحرک. شاید باورهایی که در ایران کهن مردمان بر آن اعتقاد راسخ داشته اند و برخی از آن ها با افسانه ها درآمیخته, امروزه چندان مورد قبول مردم نباشد و برخی آن را از خرد گرایی به دور بدانند. امروزه بیش تر ایرانی ها از ریشه اعتقادات کهن اطلاع چندانی ندارند ولی جشن بزرگ نوروز را کما کان شبیه اجداد خود انجام می دهند و برپایی این جشن ها را وسیله ای برای حفظ هویت ایرانی خود در برابر هجوم فرهنگ های مختلف می دانند.
خرید و پوشیدن لباس های جدید و آراستگی در آغاز نوروز برای ایرانیان اهمیت خاصی دارد. از مراسم زیبا و باشکوه نوروزی که از دوران کهن تا زمان ما باقی مانده و از پیش درآمدهای نوروز به شمار می آید, سبزهٔ نوروزی است. در تمام مناطق ایران، سبزه‌های زیبا و سبز و خرمی در ظروف خاصی پیش از عید با آداب و مراقبت بسیار آماده و در زمان تحویل سال نو، بر سر سفرهٔ نوروزی گذارده می‌شود و آن را تا روز سیزدهم فروردین، هم چنان تازه و باطراوت حفظ می‌کنند. تهیه و مصرف غذاهای مخصوص عید نوروز که مهم ترین آن ها سبزی پلو و ماهی سفید است از دیگر آداب ورود به جشن های نوروز است.
زمان جشن نوروز ۱۳ روز است و در اولین روز نوروز ایرانیان سفره ای پهن می کنند و بر آن هفت چیز که نامشان با حرف سین شروع شده باشد, می گذارند و آن را سفره هفت سین می نامند. ( سبزه : نمودارِ گل های زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی, سیب : میوه ای بهشتی و نماد زایش, سمنو : از جوانه ی گندم، نمود رویش و برکت, سنجد : بوی برگ و شکوفه ی آن محرک عشق و دلباختگی است و...) برای تزیین سفره هفت سین از وسایل دیگری استفاده می شود که هر یک فلسفه خاصی دارند. آینه و شمع برسر سفره هفت سین به نشانه نور, روشنایی و شفافیت استفاده می شود.
معمولا تخم مرغ های رنگ شده با طرح های زیبا نیز برسر سفره ی هفت سین وجود دارد که نماد نطفه و باروری و زایش است. (در اساطیر آمده فلسفه وجود تخم مرغ جهان است که تخم مرغی شکل است و آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین روز است.) یک جلد قرآن مجید نیز همیشه در سفره هفت سین مسلمانان وجود دارد که گویاترین دلیل آمیختگی این عید باستانی با قوانین اسلامی است. قرآن به نشانه اطاعت از خداوند و تقدس, تبرک و روحانی کردن فضای موجود و سال نوی آغاز شده, ازواجبات سفره هفت سین ایرانی مسلمان است. ماهی قرمز کوچک نیز از واجبات سفره هفت سین ایرانیان است که نماد سرزندگی و شادابی است.
ایرانیان در طول مدت جشن های سال نو به دیدن یک دیگر می روند و سال جدید را تبریک می گویند و کدورت ها و کینه های احتمالی را کنار می گذارند. مراسم عید نوروز ۱۳ روز ادامه دارد که در تمام این مدت دانش آموزان و دانشجویان در تعطیلی به سر می برند.
بنا بر آن چه در اساطیر آمده در تقویم ایرانی ، نخستین دوازده روزسال "جشن زایش انسان ها" تمثیلی از۱۲ هزار سال زندگی و نبرد با اهریمن است و روز سیزدهم تمثیلی از هزاره سیزدهم و آغاز رهایش از جهان مادی است. به همین دلیل نیز، روز سیزدهم که در واقع نمادی از زندگی انسان ها درپردیس است ، متعلق به ستاره باران انگاشته می شد، زیرا نزول باران بهاری باعث سر سبزی و طراوت زمین شده و نمایه ای از بهشت را بوجود می آورد.
این اعتقاد در ایران باستان موجب می شد، سیزدهم نوروز، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشت زارهای نودمیده، انگاشته شود. در این روز، از دیر باز مردم ایران به دشت و صحرا می رفتند تا با شکست دیو خشکسالی، گوسفندی برای فرشته باران، قربانی و بریان کنند تا این فرشته کشت های نو دمیده را از باران سیراب کند.
مردم ایران هم اکنون نیز در پایان روز سیزدهم با سبزه های سفره هفت سین خود به دامن طبیعت پناه می برند و تمام روز را در طبیعت می گذرانند که در تقویم رسمی کشور این روز« روز طبیعت» نام گذاری شده است. روز چهاردهم فروردین ماه, جشن ها ی نوروزی به پایان رسیده و مردم زندگی عادی خود را از سر می گیرند. مراسم جشن های نوروزی یکی از جذاب ترین جشن های ایرانی برای مردم ملل دیگر است.

ولید سلولهای انسولین ساز

دانش پژوهان شیوه نوینی برای تولید سلول های انسولین ساز و در نتیجه درمان دائمی دیابت نوع یک ارائه کرده اند.
مبتلایان به دیابت نوع یک از فقدان سلول های بتا در لوزالمعده که مسئول تولید انسولین است، رنج می برند.اگرچه نظارت بر گلوکز خون و ترزیق انسولین امکان مدیریت بیماری را فراهم می آورد اما یافتن راهی برای تولید دوباره سلول های بتا می تواند راهبرد دائمی تری باشد.


دانشمندان موسسه گلداستون در سان فرانسیسکو با ارائه شیوه ای برای برنامه ریزی سلول های پوستی به سلول های انسولین ساز بتا، امیدی را برای چنین درمانی ایجاد کرده اند.از آنجا که توانایی باززایی این سلول ها محدود است دانشمندان راه دشواری را برای تولید مقادیر زیادی سلول های بتا صرف کردند. اما اکنون به لطف فناوری سلول های بنیادی ، محققان موسسه گلداستون توانسته اند سلول های پوستی را به سلول های بتا تولید کننده انسولین تبدیل کنند.


این گروه با سلول های پوستی مسئول چارچوب ساختاری بافت حیوانی موسوم به فیبروبلاست که از موش های آزمایشگاهی جمع آوری کرده بودند، کار را آغاز کردند.
دانش پژوهان این سلول ها را با ترکیبی از مولکول ها و فاکتورهای برنامه ریزی دوباره تغذیه کرده و این فیبروبلاست ها را به سلول های شبیه سلول های درون پوستی تبدیل کردند؛ سلول هایی که در جنین های بسیار اولیه یافت شده و در نهایت به عضو های اصلی بدن از جمله پانکراس تبدیل می شوند.


آنها با استفاده از یک ترکیب شیمیایی دیگر، این سلول های شبه پوستی را به سلول هایی تبدیل کردند که سلول های شبه پانکراسی اولیه موسوم به PPLC را تقلید می کند.این پژوهشگران می گویند: هدف اولیه ما این بود که دریابیم آیا می توانیم این سلولهای PPLC را به سوی تبدیل شدن به سلولهای بالغ مانند سلول های بتا تحریک کنیم که بتواند به سیگنال شیمیایی درست واکنش نشان داده و از همه مهم تر انسولین ترشح کند.


آنها اعلام کرده اند تجربیات اولیه آنها حاکی از روی دادن این امر در ظروف آزمایشگاهی است.وقتی محققان این سلول ها را به موش های مبتلا به افزایش قند خون که نشانه ابتلا به دیابت است پیوند زدند، تجربه به دست آمده در ظرف آزمایشگاهی تکرار شد.یک هفته پس از پیوند میزان قند خون حیوان روند نزولی گرفت و به تدریج به سطح طبیعی رسید. وقتی این سلول های پیوندی از بدن حیوان برداشته شده محققان روند افزایش فوری قند خون را در این موش ها ثبت  کردند.


نکته امیدوار کننده تر وقتی مشخص شد که این گروه از محققان  موش ها را 8 هفته پس از پیوند این سلول ها آزمایش و مشاهده کردند که سلول های PPLC به تولید سلول های بتای انسولین ساز عملکردی منجر شده اند.
دانشمندان می گویند این فناوری در سلول های انسانی می تواند به طور چشمگیری شناخت ما را از اینکه چگونه نقص های ژنتیکی در سلولهای بتا منجر به دیابت می شود بالا برده و ما را به

درمان های ضروری تر نزدیک کند

ادم ها

بعضی از آدم ها جلد زرکوب دارند . بعضی ضخیم و بعضی جلد نازک . 

بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی . 

بعضی از آدم ها ترجمه شده اند . 

بعضی از آدم ها  تجدید چاپ می شوند و بعضی از آدم ها فتوکپی آدم های دیگرند . 

بعضی از آدم ها با حروف سیاه چاپ می شوند و بعضی از آدم ها صفحات رنگی دارند .

بعضی از آدم ها تیتر دارند ٬ فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدم ها نوشته اند : حق هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است . 

بعضی از آدم ها قیمت روی جلد دارند . بعضی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند وبعضی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند . 

بعضی از آدم ها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته می شوند . 

بعضی از آدم هافقط جدول و سرگرمی دارند و بعضی از آدم ها معلومات عمومی هستند . 

بعضی از آدم ها خطخوردگی دارند و بعضی از آدم ها غلط چاپی دارند . 

از روی بعضی از آدم هاباید مشق نوشت و از روی بعضی از آدم ها باید جریمه نوشت . 

بعضی از آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدم ها را باید نخوانده دور انداخت.