از این که در صدد هستید متخلق به اخلاق پسندیده شوید و قدمی در اصلاح خود
بردارید، جای خوشحالی دارد واین تصمیم خود اولین قدم در اصلاح اخلاق است.
زیرا تا وقتی ما فکر کنیم اخلاقمان خوب است و هیچ عیب و ایرادی نداریم،
هیچگاه برای تغییر آن کاری نمی کنیم. در حدیثی آمده که یکی از نعمت های
بزرگ خداوند به بنده اش این است که: «بصره بعیوب نفسه؛ او را به عیب و نقص
های اخلاقی اش آگاه می کند».
قبل از این که بخواهیم راهکاری در این زمینه ارائه دهیم توجه شما را به دو نکته جلب می کنیم:
1.
هدف اصلی از بعثت پیامبران و به طور کلی دین و مذهب در اصلاح نفس و دارا
شدن اخلاق نیکو خلاصه می شود. در سوره شمس خداوند پس از یازده قسم می
فرماید: «قد افلح من زکها؛ هر کس نفس خود را تزکیه و اصلاح کند رستگار شده
است».
در جای دیگر می فرماید: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو
علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب...؛ خداوندی که در بین مردم پیامبری
مبعوث کرد تا آیات الهی را بر آنها تلاوت کند و آنها را از اخلاق بد و
آلوده برهاند و کتاب الهی را به آنها بیاموزد» (جمعه، آیه 2).
همچنین
در حدیث معروفی از پیامبر خدا آمده که فرمود: «انی بعثت لاتمم مکارم
الاخلاق؛ من برای کامل کردن اخلاق خوب و پسندیده مبعوث شدم».
بنابراین انسان کامل از نظر دین انسانی است که اخلاقش خوب باشد و از عادت های بد پاک باشد.
2.
به همان اندازه که اصلاح اخلاق و دور شدن از زشتی های اخلاقی مهم است،
رسیدن به این مرحله، سخت و طاقت فرساست و نیازمند تلاش و سعی دائمی و صبر و
استقامت است. بعضی از اساتید اخلاق مبارزه با هوای نفس و عادت های زشت
اخلاقی را مانند کندن چاه با سوزن یا مو می دانند و می گویند اگر کسی
بخواهد از درون جانش به آب حیات برسد باید آن را به سختی و در مدت طولانی
حفر کند. نابرده رنج گنج میسر نمی شود. بنابراین خلاص شدن از شر زشتی های
اخلاقی مثل تکبر، حسد، طمع و مانند آن نیازمند تلاش و از خودگذشتگی زیاد
است و به همین خاطر نه تنها باید در این راه دارای عزمی راسخ باشیم و در
مقابل احساسات درونی خود مقاومت کنیم و تلخی این مقاومت را تحمل کنیم، بلکه
باید دائما با دعا وتوسل از خدا یاری بجوییم، چنانچه در دعاهای منقول از
امامان این مسأله آمده است. مثلا در دعای شعبانیه می فرماید: «الهی لم یکن
لی حول فانتقل به عن معصیتک...؛ خدایا اگر یاری و کمک تو نباشد نمی توانم
خود را از گناه دور کنم»
در سوره یوسف هم آمده: «ان النفس لاماره بالسوء
الا ما رحم ربی؛ هوای نفس و احساسات درونی ام مرا به کارهای بد وادار می
کند، مگر آن که رحمت خدا شامل حالم شود و مرا در مقابل این وسوسه ها حفظ
کند».
راهکارهای اصلاح اخلاق:
برای اصلاح عادات بد اخلاقی باید در دو بعد نظری و عملی تلاش کرد.
بعد
نظری: باید در آن آثار سوء اخلاق بد و نتایج نامطلوب و زیانبار فردی و
اجتماعی و دنیوی و اخروی اندیشه کرد و به اصطلاح باید عاقبت اندیشی نمود.
مرد آخر بین مبارک بنده ای است.
اگر انسان به ارزش های وجودی خود پی
ببرد و متوجه گوهرهای ارزنده درون خود گردد و بفهمد تا چه مرحله ای می
تواند پیش رود و درک کند جایگاه او از فرشتگان مقرب الاهی نیز می تواند
فراتر باشد، آن گاه خود را رایگان نمی فروشد و کشور وجودش را تسلیم سپاه
صفات بد و اخلاق ناپسند نخواهد کرد.
اگر فردی درک کند، عادات و اخلاق
بد، روح ملکوتی او را آلوده می سازد و سعادت جاوید و ابدی را از او سلب می
کند و با این اخلاق و اعمال در واقع وجود خود و شخصیت حقیقی خود را می سازد
و سپس با همین اخلاق بد محشور می گردد و این اخلاق و رفتار هرگز از او جدا
نمی شود و همنشین دایمی او است مسلما در اخلاق و اعمالش تجدید نظر می کند و
به فکر اصلاح می افتد پس مرحله اول شناخت درست و واقعی آثار اخلاق و اعمال
بد است که فهم آن به منزله نیمی از درمان و اصلاح آنها است.
بعد عملی:
چون اخلاق بد به تدریج و به طور نامحسوس کشور ارزنده وجود انسان را اشغال
کرده اند، نمی توان این مهمانان نامبارک و بد قدم را یک دفعه و ناگهانی از
خانه بیرون کرد. بلکه باید به تدریج و با مدارا و دقت به این کار اقدام
کرد.
مراقبت از اعمال و اخلاق به طور پیوسته و محاسبه نفس و حساب کشیدن
از فرد، در کم رنگ شدن و ریشه کنی صفات و اخلاق بد نقش اساسی دارند.
هر اقدامی در این راه ، گامی به سوی پیروزی و رسیدن به هدف است.
به
طور مثال در مورد صفت زشت تکبر: اگر انسان آثار سو تکبر را مورد مطالعه
قرار دهد که از جمله آلودگی به کفر و شرک و محروم شدن از علم و دانش و
زمینه فراهم شدن برای بسیاری از گناهان دیگر و تنفر مردم و دور شدن آنها از
فرد متکبر است ، قدری به خود می آید و در فکر درمان آن می شود. سپس در
مقام عمل با تواضع در عمل (هر چند در ابتدا به صورت مصنوعی و غیر واقعی
باشد) و سلام کردن به دیگران و نشست و برخاست با فقرا و ضعیفان و امتیاز
قایل نشدن برای خود، کم کم تواضع را عادت خود و سپس آن را در وجودش ریشه
دار و به صورت ملکه در می آورد و سایر عادات و اخلاق بد نیز به همین ترتیب
ولی به تدریج و بامدارا قابل درمان و معالجه است. شرکت در مراسم مذهبی و
مراسم دعا و توسل و تلاوت قرآن کریم و نیز معاشرت با دوستان صلاح و با تقوا
و با اخلاق و مطالعه سیره امامان (علیهم السلام) و اخلاق بزرگان از علمای
دین در رفع مشکل و اصلاح فرد تأثیر به سزایی دارند.
توضیح بیشتر:
براى تحصیل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن، لازم است به موارد زیر توجه شود.
1.
توجه به ارزش خوش اخلاقى و آثار نیک آن و همچنین زشتى بداخلاقى و آثار بد
آن. براى این منظور بهترین راه موجود، مطالعهى روایات و آیاتى است که در
زمینه حسن خلق و سوء خلق وارد شده است. برخى از روایات به شرح زیر است:
الف)
حسن خلق: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند هنگامى که ایمان را خلق کرد آنرا به
خوش اخلاقى و سخاوت تقویت نمود و همچنین هنگامى که کفر را آفرید آنرا نیز
به بد اخلاقى و بخل تقویت نمود.
على(ع) فرمود: چه بسیار انسانهاى عزیزى
که اخلاق بد ایشان را ذلیل ساخته است و چه بسیار انسانهاى ذلیلى که با
اخلاق خوش به عزت رسیدهاند.
رسول خدا(ص) فرمود: اسلام یعنى حسن خلق.
امام صادق(ع) فرمود: هیچ زندگىاى گواراتر از زندگى همراه با خوش اخلاقى
نیست. رسول خدا(ص) فرمود: خوش اخلاقى، اولین، سنگینترین، نیکوترین، با
فضیلتترین چیزى است که روز قیامت در ترازوى عمل انسان قرار داده مىشود.
در قرآن کریم آمده است: A{انک لعلى خلق عظیم}A افتخار پیامبر اسلام(ص) به
عظمت خوش اخلاقى آن حضرت(ع) بوده است. رسول خدا(ص) فرمود: کاملترین مردم از
حیث ایمان و شبیهترین آنها به من، خوش اخلاقترین آنها است. امام صادق(ع)
فرمود: حسن خلق روزى را زیاد مىنماید، بر عمر انسان مىافزاید و گناهان را
آب مىنماید؛ همانگونه که آفتاب یخ را آب مىکند.
ب) بد اخلاقى: امام
صادق(ع) فرمود: بد اخلاقى عمل و عبادت انسان را باطل مىنماید همانگونه که
سرکه عسل را فاسد مىکند. على(ع) فرمود: اخلاق بد، بدترین همنشین انسان
است، دوستان انسان را فرارى مىدهد و چیزى وحشتناکتر از بداخلاقى نیست.
رسول خدا(ص) فرمود: به راستى ممکن است بندهاى به خاطر بداخلاقى به
پائینترین درکات جهنم سقوط نماید. على(ع) بداخلاقى روزى انسان را کم
مىنماید.
2. راه بنیادین تحصیل خوش اخلاقى، استمداد از خداوند است که به چند روش امکان پذیر می شود.
الف)
دعا و درخواست کلامی از خدای متعال و توسل به ائمه معصومین(ع) با خواندن
ادعیه به خصوص دعای مکارم االخلاق صحیفه سجادیه و مانند آن.
ب) توجه توحیدی به خداوند و الگو قرار دادن صفات و اخلاق الهی و همچنین توجه به این معنى که تمامى انسانها مظاهر حق تعالى هستند
و
هر گونه برخوردى با آنها، در واقع برخورد با مُظهر و صانع آنها محسوب
مىشود. احترام و مهربانى با هر پدیدهاى، در واقع احترام و مهربانى با
پدیدآورندهى آن است و ترش روئى و نامهربانى با آن پدیده نیز به پدید
آوردندهى آن بر مىگردد. باید به این نکته توجه نماییم که هرگونه معامله
با خلق از جهتى معامله و برخورد با خالق آنها نیز به حساب مىآید و هرگز
خداى تعالى راضى نیست که با بندگان و مظاهرش برخوردى نامناسب و ناشایست
شود. گشادهروئى با خلق خدا و تحصیل رضایت مخلوق، موجب کسب رضایت خالق آنها
مىشود. همانطور که در روایات وارد شده است کسى که از مخلوق تشکر نکند از
خالق آنها نیز تشکر نکرده است. همچنین کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش
روئى نماید، این نوع برخورد، به خاطر رابطهى بسیار عمیقى که میان خلق و
خالق، مَظهر و مُظهر وجود دارد، به خالق و مُظهر آنها نیز سرایت خواهد
نمود.
پ) الگو قرار دادن معصومین(ع) و واسطه نمودن ایشان, چرا که این
انوار مقدسه در حقیقت مظاهر کامل حق تعالی در صفات و اخلاق الهی هستند
وسیره عملی و اخلاقی آنها می تواند انسان را به خدای تعالی نزدیک نماید و
توسل به ایشان دراین زمینه نوعی استمداد با واسطه و عملی از خدای متعال جهت
خوش اخلاقی تلقی می شود.
3. یکى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبیعى،
انسانى و ایمانى او است. ایجاد رابطه عاطفى با سایر انسانها قابل رشد و
تربیت است. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى انسان از طریق ایجاد ارتباط
عاطفى با دیگران تأمین مىشود. باید توجه نمود که این شادى و لذت از طریق
خوش اخلاقى یعنى ایجاد رابطهى عاطفى مثبت بدست مىآید و بد اخلاقى که در
واقع همان رابطهى عاطفى منفى است، بر عکسش عاطفه مثبت، موجب کدورت و عذاب
زندگى مىباشد و دیگران را از گرد انسان مىپراکند.
على(ع) فرمود: بداخلاقى زندگى را سخت مىکند و موجب عذاب نفس است.
4.
از راههاى دیگر تحصیل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرین عملى خوش اخلاقى
هنگام برخورد با دیگران است. هر کس قادر است با یک تصمیم قوى عزم جزم و با
رعایت اصل تدریج، به تمرین عملى در این زمینه بپردازد. اگر کسى تصمیم بگیرد
حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافیان تجدید نظر نماید و
در این مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطهاى صمیمى برخورد نماید، قطعا
نتایج خوبى خواهد گرفت.
البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با
خدا و قرآن و اهل بیت (ع ) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه
کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و اخلاق خوش او به صورت ملکه راسخه در می
آید.
تمامى روایات بحث از میزان الحکمة، ج 3، ص 137 به بعد یادداشت شده است.
بهترین
روش رفتار با دیگران را مىتوان از کلام رسولاکرم(ص) آموخت که فرمود: هیچ
یک از شما مؤمن نیست مگر این که براى برادرش آن بخواهد که براى خود
مىخواهد» و یا در جاى دیگر فرمود: «دست خود را بر سر هر کس که مىخواهى
بگذار و براى او آن بخواه که براى خود مىخواهى» (بحارالانوار، ج 71، ص 234)
بنابراین
اگر روشى را دوست دارید که مردم آن گونه با شما رفتار کنند، به همان روش
با دیگران برخورد کنید. هر چه را براى دیگران پیشنهاد مىکنید همان بهترین
روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار کنید. زیرا انسان جز انتظار
خوش رفتارى از مردم ندارد، کمترین اهانتى را از سوى آنان نمىپذیرد راضى
نیست که کسى به او تهمت زند، و نمىپسندد که کسى از معایب او پیش دیگران
سخن بگوید هر چند آن عیوب را واقعا داشته باشد.
شخصیت انسان در عرصه
روابط گوناگونی شکل می گیرد. این روابط به ترتیب عبارتند از: رابطه انسان
با خود، رابطه با خدا و رابطه با دیگران. انسان موجودى اجتماعى است و
نیازمند معاشرت، تبادل افکار و ایجاد روابط نیکو با همنوعان است و بر اثر
همین معاشرتها و تبادل افکار روابط انسانى شکل مىگیرد و فرهنگ انسانى هویت
خود را آشکار مىسازد، در دیدگاه اسلامى، جامعه و روابط انسانى آن، رنگ
الهى و عبادى به خود مىگیرد و همه جنبههاى گوناگون رفتار آدمى در جهت نیل
به هدف نهایى که انسان کامل شدن است، معنا و مفهوم مىیابد. آداب معاشرت
از نظر اسلام را مىتوان در دو مرحلهى «اندیشه» و «عمل» خلاصه کرد. مرحله
اندیشه به این معناست که مسلمانان باید صفحه اندیشه و نیت خود را نه تنها
نسبت به برادران دینى خود، بلکه نسبت به تمام انسانها و بلکه سایر موجودات
نیکو و زیبا گردانند و اندیشه خیرخواهى، دوستى و سعادت آنها را در سر
بپرورانند و از نقشه کشى و توطئه چینى بر ضرر آنان بپرهیزند. امام على(ع)
در این مورد مىفرماید: خداى سبحان دوست دارد که نیت انسان درباره همنوعانش
نیکو و زیبا باشد. (شرح غرر الحکم، ج 2، ص 667)
مرحله
عمل: اسلام در مرحله عمل براى تنظیم روابط اجتماعى انسانها آداب و وظایفى
قرار داده و پایه آن را بر ایمان به خدا و تقویت روح فضیلت و انسانیت بنا
نهاده است. بسیارى دوست دارند در ارتباط با همنوعان خویش زندگى موفقى داشته
باشند، ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن
آن آداب، توانایى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مىدهند و به
ناچار منزوى مىشوند. بنابراین شناخت این آداب در مرحله عمل و توانایى
ایجاد ارتباط مناسب با قشرهاى مختلف جامعه از اهمیت بسیارى برخوردار است.
امیرمؤمنان در یک دستور، خطوط کلى آداب معاشرت در مرحله عمل را این چنین
بیان مىکند: خویشتن را میان خود و دیگران میزان قرار ده؛ آن چه را براى
خود مىخواهى، براى دیگران بخواه و آن چه را براى خود خوش نمىدارى، براى
دیگران نیز خوش مدار. به کسى ستم نکن، چنانکه دوست ندارى به تو ستم شود و
به دیگران نیکى کن همانگونه که دوستدارى به تو نیکى شود. (نهجالبلاغه، نامه 31، بند 28.)
آداب
معاشرت در مرحله عمل، بحث بسیار گستردهاى است که این نامه گنجایش آن را
ندارد. ما فقط بطور خلاصه مواردى از آنرا در اینجا ذکر مىکنیم:
1ـ
احترام به دیگران: احترام به معنى عدم تجاوز به حقوق آنان است که شامل
احترام به جان، مال، ناموس و آبروى آنها مىشود. پیامبر اسلام(ص) در حدیثى
فرمودند: مسلمان کسى است که مردم از دست و زبان او در آسایش باشند، یعنى
در رفتار و گفتار خود هیچ زیانى به دیگران نرساند و حقوق چهارگانه آنان را
حفظ کند.
2ـ سلام و احوالپرسى: شایسته است یک مسلمان هنگام دیدار
برادران دینى خود، با سلامى آرامش بخش و شادى آفرین، آنان را شاد و مسرور
سازد و به این وسیله روابط اجتماعى خود را تحکیم بخشد.
3ـ زیبایى کلام:
ما در سخن گفتن با دیگران دو وظیفه داریم؛ اول: سخنان خوب بگوییم و از
سخنان زشت و خلاف ادب پرهیز کنیم. دوم: خوب و زیبا سخن گفتن: گاهى انسان
سخنان خوبى دارد ولى آنها را درست بیان نمىکند. چنانچه شاعر گوید: هر سخن
جایى و هر نکته مکانى دارد. به همین جهت در روایات بسیار سفارش شده که قبل
از سخن گفتن، کاملاً فکر کنید تا نسنجیده سخنى نگویید. چه بسا سخن حقى که
در محل نامناسبى بیان شود و باعث بروز مشکلات فراوانى گردد.
4ـ مزاح و
شوخى: اسلام براى مزاح و شوخى هم آداب خاص دارد. مزاح و شوخى چون باعث خنده
و شادى مىشود یکى از بهترین عوامل آرامش روانى و رفع خستگى روحى محسوب
مىشود و سبب ایجاد پیوند دوستى بین افراد مىگردد. پیامبر خدا و اهل بیت
او نیز اهل مزاح و شوخى بودهاند و براى رفع خستگى و کسالت افراد از آن
استفاده مىکردند ولى همانطور که گفتیم آداب و قوانین خاص هم براى آن قرار
دادهاند.
اولاً: باعث آزار و اذیب طرف مقابل نشود، ثانیا: غیبت یا
تمسخر مسلمانى در آن نباشد. ثالثا: زیادهروى و افراط در آن نکنند که باعث
مىشود هیبت و وقار شخص لکهدار شود و ارزش او را در بین مردم پایین آورد.
5ـ
رعایت شئون اجتماعى مانند: پاکیزگى، وقار، احترام به بزرگترها، نظم و
انضباط، وفاى به عهد، رازدارى، مهربانى و گذشت که میزان نفوذ انسان را در
دیگران بالا مىبرد.
6ـ موارد ویژه: در آداب معاشرت گرچه بر ما لازم است
نسبت به همه انسانها و بلکه همه موجودات خیرخواه و مهربان باشیم، ولى دین
اسلام در بعضى از موارد تأکید بیشترى کرده است. مانند 1ـ صله رحم و رسیدگى
به اقوام و آشنایان و از همه مهمتر اعضاى خانواده 2ـ همسایهدارى و رعایت
حقوق آنان 3ـ مهماندارى و آداب پذیرایى از آنان 4ـ عیادت مریض و رسیدگى به
مشکلات او 5ـ تشییع جنازه و تسلى دادن به بازماندگان و رسیدگى به مشکلات
آنان.
هر کدام از موارد فوق داراى مطالب و فروع فراوانى است که احتیاج
به توضیح و مطالعه وسیعى دارد ولى از مجموع آنها مىتوان نمایى کلى از
آداب معاشرت اسلامى را بدست آورد.
7ـ آفات معاشرت: مطلب دیگر این که
معاشرت با دیگران اگر در قالب رفت و آمد صورت گیرد، مانند صله رحم و رفت و
آمد فامیلى و نیز معاشرت با دوستان و آشنایان، ممکن است داراى آفات و
مضراتى هم باشد که بىتوجهى به آن آثار زیانبارى به دنبال دارد. بنابراین
لازم است این معاشرتها دقیق و حساب شده باشد. ما در اینجا به بعضى از نکات
مهم در این زمینه اشارهاى مىکنیم:
1ـ پرهیز از گناه: رفت و آمدها و
معاشرتها زمانى مفید و مؤثر و موجب خشنودى خداوند خواهد بود که سبب گناه
نباشد. چه بسا مهمانیهایى که در آن شئون اسلامى رعایت نمىشود و بطور مثال
حریم بین زن و مرد از بین مىرود. شرکت در این جلسات براى خانوادهها و
خصوصا بچهها، بسیار خطرناک خواهد بود.
2ـ پرهیز از مزاحمت و تشکیل
جلسات پر هزینه؛ چه بسا افرادى به بهانه صله رحم و رفت و آمد، سبب تحمیل
زحمت و مخارج زیادى به فامیل مىشوند. اینگونه معاشرتها نه تنها جلب محبت
نمىکند بلکه باعث دشمنى و کینه مىشود.
3ـ پرهیز از خوشرویى و خوش
اخلاقى بیجا: یکى از آداب معاشرت، خوش اخلاقى و خنده رو بودن است، به شرطى
که به جا باشد. اما در مواردى خوش اخلاقى و خندهرو بودن، سبب سوء استفاده
افراد مىشود و آنان را در انجام وظایف خود سست مىکند. بطور مثال اگر معلم
دائما با بچهها شوخى کند و سختگیرى را به بهانه خوش اخلاقى کنار بگذارد،
بچهها دست از درس بر مىدارند و هیچکدام به آن اهمیت نمىدهند. پس حسن
معاشرت همیشه به معناى خوشرویى و خنده رویى نیست. به همین جهت در روایتى
آمده که با گناهکاران چهرهاى عبوس داشته باشید تا از کارهایشان دست بکشند.
(وسائل، ج 11، ص 413)
در اینجا ما به بعضى از فنون اساسى در رفتار با دیگران اشاره مىکنیم:
1ـ
اگر خواستید شخصى را نسبت به موضوعى متقاعد سازید سعى نکنید پیرامون آنچه
شما مىخواهید با او به جر و بحث بپردازید بلکه اول از خواسته خود کوتاه
بیایید و خواسته او را در نظر بگیرید آنگاه نظر خودتان را مطرح کنید.
2ـ در روابط اجتماعى با دیگران سعى کنید از انتقاد، سرزنش و گلایه خوددارى کنید.
3ـ
سعى کنید نکات مثبت در رفتار و شخصیت دیگران را شناسایى کرده و آنها را
بخاطر آن ویژگیها و رفتارها، تحسین صادقانه داشته باشید نه آنکه روى نکات
منفى وى انگشت گذاشته او را مذمت کنید.
4ـ سعى کنید شنونده خوبى براى دیگران باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خود با شما حرف بزنند.
5ـ به دیگران احترام بگذارید و کارى کنید که احساس کنند مهم و با ارزش هستند و این کار را صمیمانه انجام دهید.
6ـ در برخورد با دیگران با چهرهاى گشاده و لبخند سخن را آغاز کنید.
7ـ
به جاى اینکه مستقیما به دیگران دستور دهید کارى براى شما انجام دهند،
خواسته خویش را به شکل سؤال طرح کنید و به طور غیرمستقیم از آنها بخواهید
خواستهتان را عملى کنند.
8ـ اگر دیگران کارى براى شما انجام دادند،
آنها را به هر طریقى که ممکن است خوشحال کنید و از آنها تشکر و قدردانى
کنید. ضمنا لازم است از حقوق دینى و اخلاقى ـ اجتماعى اى که دیگران بر
انسان دارند شناخت بیشترى پیدا نمود تا در اداء آن حقوق تلاش کرد. طبیعى
است گاهى «دیگران» والدین یا برادران و خواهران فرد است گاهى، اقوام و
فامیلاند، گاهى نیز همسایگان و گاهى اساتید و معلمان و یا سایر افراد و...
مىباشند که هر گروه و صنفى ویژگیها و حقوق خاص خود را دارند که در این
زمینه باید با مطالعه بیشتر شناخت خویش را تعمیق و گسترش دهید بنابراین
توجه شما را به سیر مطالعاتى که پیشنهاد مىکنیم به ترتیب انجام دهید و به
همراه مطالعه، خلاصهایى از نکتههاى مهمّ و کاربردى را بنویسید. آن گاه
براى عمل به مفاد و مطالب استخراج شده، یک برنامهى قطعى تدوین نمائید و در
عمل به این برنامه استقامت بورزید.
دربارهى روابط اجتماعى، از خانواده
گرفته تا جامعه، عمل به ارزشهاى دینى و اخلاقى بیانگر کرامت و ارزش والاى
خود شخص است و نباید منتظر این بود که عین این رفتار از طرف مقابل سر
بزند، بلکه در هر شرایط وظیفه عمل به ارزشهاى به دست آمده است. هر چقدر
رفتار و کردار منطبق با اصول ارزشى باشد، سیر پیشرفت و ترقى در مراتب
انسانى آسانتر و سریعتر خواهد شد.
برای مطالعه بیشتر:
1. آیین دوستىیابى، دیل کارنگى.
2. اخلاق و معاشرت در اسلام، على قائمى، تهران، امیرى.
3. اخلاق و معاشرت در اسلام، جواد محدثى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.
4.
زندگى در آیننه اعتدال، مجتبى فرجى، قم، بوستان کتاب (انتشارات دفتر
تبلیغات اسلامى). کتاب حاضر مسئله میانروى را در مسائل گوناگون با استفاده
از قرآن و حدیث و نظر برخى از حکما و اندیشمندان به بحث نشسته است.
از آثار متقدّمین، گلستان و بوستان سعدى، به لطافت روح شما کمک خواهد کرد.
نکتهى
پایانى این است که حتماً مجلات تخصصى را در این باره به صورت مداوم مطالعه
نمائید و علاوه بر خواندن مقالات و تحقیقات، به تدریج خود نیز دست به قلم
برده و حاصل افکار و تحقیقات و مطالعات خود را بنویسید.
سلام امیدوارم مرتبط باهم خواسته ای باشه که شما ازمن خواستید.
عید نوروز توسط تمام قوم های ایرانی در میان اهالی شهر و روستا و عشایر با هر طبقه اجتماعی برگزار می شود, مراسم جشن عید نوروز است. ایرانی ها، نوروز
را در آغاز سال و آغاز گردش طبیعت، جشن میگیرند و معتقدند که سالی دیگر
گذشته و بایستی کهنگیها را به سال کهنه واگذارکرد. واژهٔ جشن، از ریشهٔ
«یز» (Yaz) به معنی نیایش و پرستش است و جشن نوروز سپاس آغاز سالی نو است.
به اعتقاد پارسیان، نوروز اول روز از زمانه و فل ک را آغاز گشتن است. اندیشهٔ ایرانی، نوروز را آغاز زندگی میداند و شروع هر پدیدهٔ مهمی را بدین روز منسوب میدارد. ایرانیان هر آغازی را جشن میگیرند و نوروز بزرگ ترین آغاز و بزرگ ترین جشن، با اصیلترین سنتها و مراسم جاودانه است. آغاز ِمراسم باشکوه عید نوروز
به زمان پادشاهی جمشید شاه بازمی گردد. گفته می شود او در زمان سلطنت خود
در آبادانی ایران و آسایش خاطرِ مردم از هجوم بیگانگان، نقش بسیاری داشت.
در نوشته ها آمده روزی جمشید سفری با تخت زرینش به آسمان ( به سوی خورشید )
داشت و پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را نوروز نامید...
آیین ها و جشنها و مراسم ایران و جهان,عید,نوروز,قدیمی,ترین,جشن,باستانی,مقالات,مفید,آکا,زمان,جمشید,معتقدند,سنتها,طبقه,اهالی,مهمی را بدین,طبقه اجتماعی برگزار می شود,خورشید,آسمان,آغاز سال و آغاز گردش,آغاز سال و آغاز گردش,معتقدند,قوم,معتقدند که سالی دیگر گذشته
پس از جمشید, سال به سال بر اهمیت و فراگیری این روز افزوده شد. در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط زرتشتیان ) اجرا می شد. اسطوره های گوناگونی در ایران باستان, درباره این جشن ملی آورده شده است که به برخی از آن ها جهت اطلاع علاقمندان اشاره می شود.دانش پژوهان شیوه نوینی برای تولید سلول های انسولین ساز و در نتیجه درمان دائمی دیابت نوع یک ارائه کرده اند.
مبتلایان
به دیابت نوع یک از فقدان سلول های بتا در لوزالمعده که مسئول تولید
انسولین است، رنج می برند.اگرچه نظارت بر گلوکز خون و ترزیق انسولین امکان
مدیریت بیماری را فراهم می آورد اما یافتن راهی برای تولید دوباره سلول های
بتا می تواند راهبرد دائمی تری باشد.
دانشمندان موسسه گلداستون در سان
فرانسیسکو با ارائه شیوه ای برای برنامه ریزی سلول های پوستی به سلول های
انسولین ساز بتا، امیدی را برای چنین درمانی ایجاد کرده اند.از آنجا که
توانایی باززایی این سلول ها محدود است دانشمندان راه دشواری را برای تولید
مقادیر زیادی سلول های بتا صرف کردند. اما اکنون به لطف فناوری سلول های
بنیادی ، محققان موسسه گلداستون توانسته اند سلول های پوستی را به سلول های
بتا تولید کننده انسولین تبدیل کنند.
این گروه با سلول های پوستی مسئول
چارچوب ساختاری بافت حیوانی موسوم به فیبروبلاست که از موش های آزمایشگاهی
جمع آوری کرده بودند، کار را آغاز کردند.
دانش پژوهان این سلول ها را با
ترکیبی از مولکول ها و فاکتورهای برنامه ریزی دوباره تغذیه کرده و این
فیبروبلاست ها را به سلول های شبیه سلول های درون پوستی تبدیل کردند؛ سلول
هایی که در جنین های بسیار اولیه یافت شده و در نهایت به عضو های اصلی بدن
از جمله پانکراس تبدیل می شوند.
آنها با استفاده از یک ترکیب شیمیایی
دیگر، این سلول های شبه پوستی را به سلول هایی تبدیل کردند که سلول های شبه
پانکراسی اولیه موسوم به PPLC را تقلید می کند.این پژوهشگران می گویند:
هدف اولیه ما این بود که دریابیم آیا می توانیم این سلولهای PPLC را به سوی
تبدیل شدن به سلولهای بالغ مانند سلول های بتا تحریک کنیم که بتواند به
سیگنال شیمیایی درست واکنش نشان داده و از همه مهم تر انسولین ترشح کند.
آنها اعلام کرده اند تجربیات اولیه
آنها حاکی از روی دادن این امر در ظروف آزمایشگاهی است.وقتی محققان این
سلول ها را به موش های مبتلا به افزایش قند خون که نشانه ابتلا به دیابت
است پیوند زدند، تجربه به دست آمده در ظرف آزمایشگاهی تکرار شد.یک هفته پس
از پیوند میزان قند خون حیوان روند نزولی گرفت و به تدریج به سطح طبیعی
رسید. وقتی این سلول های پیوندی از بدن حیوان برداشته شده محققان روند
افزایش فوری قند خون را در این موش ها ثبت کردند.
نکته امیدوار کننده تر وقتی مشخص شد
که این گروه از محققان موش ها را 8 هفته پس از پیوند این سلول ها آزمایش و
مشاهده کردند که سلول های PPLC به تولید سلول های بتای انسولین ساز
عملکردی منجر شده اند.
دانشمندان می گویند این فناوری در سلول های
انسانی می تواند به طور چشمگیری شناخت ما را از اینکه چگونه نقص های ژنتیکی
در سلولهای بتا منجر به دیابت می شود بالا برده و ما را به
بعضی از آدم ها جلد زرکوب دارند . بعضی ضخیم و بعضی جلد نازک .
بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی .
بعضی از آدم ها ترجمه شده اند .
بعضی از آدم ها تجدید چاپ می شوند و بعضی از آدم ها فتوکپی آدم های دیگرند .
بعضی از آدم ها با حروف سیاه چاپ می شوند و بعضی از آدم ها صفحات رنگی دارند .
بعضی از آدم ها تیتر دارند ٬ فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدم ها نوشته اند : حق هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است .
بعضی از آدم ها قیمت روی جلد دارند . بعضی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند وبعضی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند .
بعضی از آدم ها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته می شوند .
بعضی از آدم هافقط جدول و سرگرمی دارند و بعضی از آدم ها معلومات عمومی هستند .
بعضی از آدم ها خطخوردگی دارند و بعضی از آدم ها غلط چاپی دارند .
از روی بعضی از آدم هاباید مشق نوشت و از روی بعضی از آدم ها باید جریمه نوشت .
بعضی از آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آنها را بفهمیم و بعضی از آدم ها را باید نخوانده دور انداخت.